كي ميگه نماينده ها بيكار نشستن و وزارت بازرگاني همينجوري در شكستن قيمت برنج يكه تازي مي كنه؟ ما اطلاع دقيق داريم كه يكي از نمايندگان دو دوره اي شمالي اولتيماتوم داده كه وزارت بازرگاني بايد افزايش نرخ 300 توماني رو براي امسال اعلام بكنه.

البته غلط نداز اين رو راضي كننده نمي دونه و از قدرت پهلووني نمايندگان استان بيشتر از اين انتظار داره و با كمك بوكسورها و كشتي گيرهايي (آزادكارها، فرنگي كارها، جودوكارها و قديما كشتي كج كارها) كه در بين نماينده ها الحمدالله وجود دارن درصدد يك حركت كاملاً پراگماتيك و عمل گرايانه بر آ«ده كه هم يقه وزير بازرگاني رو بچسبه و هم يك مشت از نوع هوك حالا فرقي نمي كنه چپي اش باشه يا راستي اش ولي هر چه محكم تر موثرتر، بخوابونه زير چونه ايشون و بعدش هم با يك سر زير بغل و يا سربندپي و يا يك فن كمر حسابي ايشون رو چنان با سر به زمين بكوبن كه هيچ جودوكاري در طول تاريخ نتونسته باشه اينكارا رو انجام داده باشه.

تا اين درس عبرتي باشه براي ساير اعضاء هيات متخصصان واردات بنجل هاي چيني و هندي و پاكستاني و اروگوئه اي و اخيراً آمريكايي (به مقدار كم صرفاً براي آزمايش امكان باز كردن مسير). آخه شما چه جرآتي دارين بدون صلاحديد غلط انداز دست به اقدامات عجيب مي زنين و برنجه هايي دانه بلند رو وارد مي كنين و تو سر برنج هاي اصيل و خوشمزه و خوش قد و هيكل طارم ما مي زنين كه همين پارسال غلط انداز حدود 2 تن از توليداش رو دستش باد كرده و آخرش به ضرر طوري كه حتي هزينه هاي انجام شده رو هم جبران نكرده اونا رو فروخته. اونوقت شما غلط انداز رو به هزار جور خيانت متهم مي كنين و اون رو در حد وطن فروش معرفي مي كنين كه چرا وقتي برنجكار رو خود آق وزير و همكاراشون بدون صرفه اقتصادي كردن، تو مي آي زميناتو به فروش مي ذاري تا چندتا خوشگذرون هاي تهروني بيان و ويلا بسازن و حالشو ببرن. يا اينكه اگر مشتري اينجور نداشتي بياي و اون و تبديل به باغش بكني كه چي بشه؟

هي مي آي باغ مي كني و مريضي مي افته تو جون باغت و بعد مي آي دامداري مي زني با يك تب برفكي يا از اين جور مرض هاي قشنگ تمام سرمايه تو به باد مي دي و بعدش منتظر بيمه مي موني. مگه بيمه مغز خر خورده به بي فكري هاتو جبران بكنه؟ باز مي آي مرغداري مي زني و چون كار بلد نيستي و تخصصش رو نداري و با اتكا به روابط بسيار زياد بالاخره وام ارزون قيمت رو دريافت مي كني و بعد به تعهدات خودت براي گرفتن كارشناس عمل نمي كني و يك دفعه مي بيني كه جوجه هات دچار آنفولانزا شده و همشو جمع مي كني و كنار رودخونه خالي مي كني و آلودگي آب و هوايي بوجود مي آري و ماهي هاي بيچاره رو دچار اسهال و شكم درد مي كني. آخه چرا؟ دو باره بر مي گردي و باغ رو از ريشه مي كني و گاوداري رو مي فروشي و مرغداري رو واگذار مي كني و دوباره برنج مي كاري، آخه چرا؟

اينو مي گن تبعيت از برنامه هاي دولت عزيزم. وقتي دولت نمي خواد تو برنج بكاري و جلوي سودهاي كلان تو رو مي گيره و حالتو جا مي آره بهتره بري باغ درست كني و اگه اونجا هم دولت از دست كارات ناراحت است و تو رو دشمن خودش مي دونه و اصرار داره بدون هيچ كاري از محل سود سهام عدالت بعلاوه جبران يارانه براي دهك هاي مورد نظر امرار معاش بكني و در رفاه كامل به سر ببري و از طريق مسكن مهر هم تو رو وامدار خودش كرده و خونه مفت و مجاني در اختيارت مي ذاره آخه غلط انداز بيچاره مگه مرض داري اصلاً فعاليت بكني و دوباره برگردي به برنج كاري و نون چند تا وارد كننده بدبخت و بيچاره رو آجر بكني؟ برو بابا از اين كارا ديگه نكني ها!!!